صبح که از خواب بیدار شد رو سرش فقط سه تار مو مونده بود، با خودش گفت:
“هییم! مثل اینکه امروز موهامو ببافم بهتره! “و موهاشو بافت و روز خوبی داشت!
فردای اون روز که بیدار شد دو تار مو رو سرش مونده بود
“هیییم! امروز فرق وسط باز میکنم” این کار رو کرد و روز خیلی خوبی داشت
پس فردای اون روز تنها یک تار مو رو سرش بود “اوکی امروز دم اسبی میبندم”
همین کار رو کرد و خیلی بهش میومد !
روز بعد که بیدار شد هیچ مویی رو سرش نبود!!! فریاد زد،ایول!!!! امروز درد سر مو درست کردن ندارم!
همه چیز به نگاه تو بر میگرده ! هر کسی داره با زندگیش میجنگه…
![](http://succes.ir/wp-content/uploads/2013/05/mahak-charity-salemzi-050920121945.jpg)
نظرات شما عزیزان:
Homa ![](/weblog/file/img/m.jpg)
ساعت13:17---4 خرداد 1392
عطسه ایم ![](/weblog/file/img/m.jpg)
ساعت19:41---30 ارديبهشت 1392
انشاالله شناختی دیگه؟؟ سلام عزیزم خوبی؟متنت جالب بود خوشم اومد پیامش قشنگ بود .... دلم برات تنگیده دوست بی وفای قدیمی!! پاسخ:شما رو چشه مایی ابجی!
|