شباي برفــــــــــــــــــــــــــــــي. . . . . .
ميپسندم شبهاي برفي زمستان را بخاطره:
سكوتش..
لبوي قرمز و داغش..
باقالي هاي گلپر زده روي چرخ دستي مرده دوره گردش...
تماشا كردن اسمان سرخش از پشت شيشه بخار گرفته اتاق مادر بزرگ...
و...جمع شدن زير كرسي و شب زنده داري هايش...
راه رفتن روي برف هاي سفيد و دست نخورده اش و لذت بردن از رد پاي خود روي انها...
.
.
.
.
.
و ميپسندم زمستان را بخاطره....ياد اوري خاطراتم...خاطرات برفي ام...
فانـــــــــــــــــــوس...
برف
برف...برف....برف میباره....
خاطره هاتو یادم میاره.....
اخره جملس....
الان نمیفهمین من چی میگم صدراییان عزیز...میدونی کی میفهمی!؟وقتی ک یروزه جمعه دمه غروب دلت بدجور گرفت ازدواج کردیو همچیم داری...اما یچی کمه یگروه ک همیشه توش شاد بودی اون موقع میفهمی اما دیگه دیره لعنتی...فکر میکنی...الهه........زهرا....مریما.....محدثه...مهشید....شیدا....سحر....یجاهایی اشکات ناخوداگاه میانو میگی خدابیامرزدش....کی فکرشو میکرد مرگ تو این سن بیاد سراغش.....نیاز نیس اون موقع دوستاتو یاد کنی یا بیای بالا سنگ قبرش.....الان قدرشو بدون....
همین الان
!!!!!!؟؟؟؟
ایستاده....
سر شونه......
دوس دارم...
(((:
رفیق
امروز تو خیابون دست یه نفر یه قناری دیدم پرسیدم میفروشی؟!
گفت نچ رفیــــــــــــــــــقمه!!!!
سلامتی همه ی اونایی ک رفیقاشونو نمیفروشن.....
چاکرم
روی بعضی از ادما باید تشدید گذاشت ازبس ک ماهــــــــــــــــــــــــن!
زهرا جون فرید از من دلگیر نباش.....فدامدا
بهای سنگین
بهای سنگینی دادم تا فهمیدم کسیو ک قصدن ماندن نداره باید راهی رد.....
الان.....
الان یجاییم....
یجایی ک قبلنا وقتی این جا بودم یادم میرفت کجاییمو کجام....زمینش سرده هواشم همینطور...اما اینجا دلم گرم بود.
)))):
دورم بستس.مثله یه قفس.قفسی ک وقتی توش بودم پرواز میکردم تا اسمونا...اسمونا.همون اسمونایی ک میشنیدم
صدای یکیو ک میگف قده اسمونا دوست دارم.کسی اطراف قفس نیست قبلنا خیلی شلوغ بود انگارهمه بیکار بودنو مارو نگاه میکردن..
شایدم اون موقع من زیادی حساس بودم.یادش بخیر روزی ک برف اومده بود ناخودگاه الان انگشتم کشیده شد رو زمین...
چی بنویسم حالا؟؟
M...
مینویسم از هر مساله ای ک راه حلش گذر زمانه بیزارم....
زندگی نامه
پسر به پدر گفت:پدر من عاشقه دخترهمسایه شدم و از او خواستگاری کردم....
پدر دستش را بروی شانه ی پسرش گذاشتو گفت پسرم در حقیقت اون دختر خواهرتوست....ولی مادر نفهمه....
پسر قضیه را با مادرش درمیان گذاشت مادر گفت ک پسرم در واقع تو پسره پدرت نیستیو.....
.
.
.
.
.
.
.از شنبه هرشب ساعت 22 و تکرار در روزبعد ساعت 11 از شبکه GEM TV
ما
چه کسی خواست منو تو مانشویم؟؟؟
.
.
.
.
خدایی دمش گرم نجاتم داد
چشم هایم
چشم هایم را ب بیمارستان بردم...
نمیدانم چ مرگشان شده......
ک هرشب جایشان را خیس میکنند....
(این اولین جمله ی غمگین بود ک با خوندنش ترکیدم از خنده)
تقلب
شوهر خالم تو چشم پزشکی ب دخترخالم تقلب رسونده
دکتره بیرونش کرده
((((((:
(:
یه چندتا جمله ی خفن بذهنم رسیده ن شریعتی گردن میگیره نه حسین پناهی
ماندم معطل چیکارشون کنم.....
ملانی...
من تنهام.....
تو ک قهری باهام.....
نمونده تو سینه عشقی برام......
حالا من اسیره فاصله هام.....
شعری از ملانیه زشته فکلیه بد قیافه.....
عزیزم
عزیزم زیادی ک سرد شی از دهن میوفتی.....
واس خودت میگم.....
اطلاعیه....
با عرض سلام و خسته نباشین خدمت خودم ک رو دستم نیست....
این دفه اومدم ک بموووونم و همه ی نظرا چک میشه....
اونایی ک پسورد دارن میتونن بیان پست بذارن و من چاکرشونم هستم....
دوستم داشته باش...
دوستم داشته باش....
ن ن....
سو تفاهم نشه....
منظورم اینه ک همش دشمن نداشته باش....
دوستم داشته باش......
دوراهی....
امروز به خاطره من بینه دونفر دعوا شد....
هردوتاشون میخواستن منو داشته باشن....
اشک تو چشام جمع شده بود.....
واسشون مهم بودم.....خیلی مهم.....
.
.
.
.
.
.
حالا اینکه دعوا بینه دوتا راننده تاکسی بودش اصلا واسم مهم نیس......
زهرا فرید ناصری
کلنگ و تیشه ام را برداشته ام....
تو بگو کدام کوه؟؟؟
فقط یکم شیرین باش....
(هه هه اینو میبینم یاده زهرا فرید میوفتم...مخصوصا جمله ی اخرشو!
نه دوستان؟؟؟!اگه جواب نظرتونو ندادم بدونید زهرا اومده شلوارمو کشیده رو سرم!)
دل تنگ.....
بعضی وقتا انقد دلتنگ کسی میشی که اگه
بفهمه خودش از نبودن خودش خجالت میکشه
.
.
.
.
راه اشتباه!
اگه تمام راه های دنیارم اشتباه اومده باشم.....
اغوشه تورو درست اومدم عروسک.....
چشمای خاصت...
دستای قشنگتو محتاج سنگ نکن عزیزم....
همین ک چشمای خاصتو ازم بگیری خودم میشکنم....
کافه چی...
به کافه چی گفتم همان همیشگی...
نگاه سنگینش را به چشمانم دوخت و گفت::::::
زر نزن بابا اینجا دو هفتس افتتاح شده....
عایا ناراحتین؟؟؟
وقتي ناراحتين از 1 تا 10بشمرين.....
اگه آروم نشدين تا20 ادامه بدين....
نشد تا30 و همينجور ادامه بدين!!!!!
من الان به 8376251400065832871رسيدم :))!
اصغر اقا
رفتم بقالی محلمون....
میگم بستنیا پاکه؟؟؟؟
میگه نه ریدم توش!!!!!
تعارف
تعارف که نداریم همیشه در هر فدای سرت.....
یه خاک توسرت به صورت مستتر و بالقوه وجود داره....
اره داداش....
به سلامتیه....
به سلامتیه خاطره ی جلوی دانشگاه بین الملل.....
بزن قدش.....
فهمیدی نظر بده
دل تنگم
دل تنگم دستش را در دست دلت انداخت....
به امیده اغوشه گرمت.....
خیانت کار
گور بابای کسی که ساعـت یک شب زنگ میزنه میگه :
"شب بخیر
دوستت دارم"
ولی ساعت سه که بهش زنــگ میزنم اینو میشنوم که:
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.مشتــــرک مورد نظر در حــــال مکالـــمه است...
خیال
من دیگر برای بیداریهای شبانه ام ....
چراغی نمی افروزم...
"خیال"تو"
مرا کافیست...........
یادت
تا یادت میکنم باران می اید....
نمی دانستم لمس خیالت هم"""""وضو""""""می خواهد..
من عاشقم
مــن عاشـقــґ . . .
عاشــق ِ ڪســے ڪـہ وقتــے פֿـستــہ میشـہ ؛ عصبـے تـــره !
عاشــق ِ اونــے ڪـہ همیـشــــہ بــــوے عطــــــر نـمیـــבه
عاشــق ِ اونــے ڪـہ یـہ اوقـاتــــے פـوصلمــــو نــבاره ؛ جوابمـــــو نـمیــבه !
عاشــق ِ ڪســـے ڪـہ موقــــع تــولــــدґ هـבیــــش פֿـنــــــבه هاشــــہ . . .
عاشــق ِ اونــے ڪہ بـراґ פֿـرج ڪنــہ یا نـڪنـہ بـازґ یہ تـــاره موشــو بـہ בنیــا نـمیـבґ !
راستـــــش . . .
פֿـیـلــــــــے פــــال میــבه
یڪــے ڪنــارت بشینـــہ ڪـہ مےבونــــے واقعــا واقعـــا
از تـــــہ בل
" בوســــــــت בاره " . . .
خدایا
خــــــــــــدايا
کمکم کن؛
پيماني را کـــﮧ در طوفان با تو بستمــ،
در آرامــش فــرامــوش نکنمــ ...
ببین
ببین این اسمش دله......
اگه میخواست بفهمه که فاصله یعنی چی....
اگه میخواست بفهمه ک نمیشه....
میشد مــــــــــــــــــغز.....
این دله.....
میفهمی؟؟؟؟
گریه
اگر کسی گریه میکنه بخاطر این نیس ک ضعیفه......
بخاطره اینه ک یه مدت طولانـــــــــــــــــــــی قوی بوده
لبخندزنان
ایستاده و....
لبخندزنان......
پایش را بر روی گلویم فشار میدهد....
تنهایی...